یادداشت روز؛ انقلاب زودهنگام در سیستم مانشافت؛ چرا فلیک نمیتواند تاکتیک بایرن مونیخ را در آلمان پیاده کند؟
هانس دیتر فلیک در زمان کوتاه حضورش در بایرن مونیخ عناوین زیادی به دست آورد. سرمربی موفق بایرن مونیخ نمیتواند تاکتیکهای خود در مونیخ را برای آلمان هم به کار بگیرد. در این مطلب علت را با هم بررسی میکنیم.
هانس دیتر فلیک دیشب در اولین بازی خود برابر لیختن اشتاین به پیروزی نه چندان قاطع ۲-۰ رسید. ژرمنها دیدار برابر لیختن اشتاین را خوب آغاز کردند و روی کاغذ آمار خوبی را به ثبت رساندند. اما این برد نسبتا ضعیف برابر نماینده ضعیف اروپایی، چند انتقاد را به همراه داشت.
هانسی فلیک با شروع برابر لیختن اشتاین، ارمنستان و ایسلند شانس این را دارد که برخی از تاکتیکها و تفکرات خود را در همین ابتدا آزمایش کند. تغییر جزئی در نفرات دعوت شده به تیم ملی آلمان نشان میدهد که فلیک قصد تغییر و تحول زودهنگام در مانشافت را ندارد.
در بین نفرات دعوتشده به تیم ملی آلمان، سه بازیکن جدید مشاهده میشوند. دیوید راوم، نیکو اشلوتربک و کریم آدیمی بازیکنان جدید مانشافت هستند و چند چهره قدیمی به فهرست آلمان بازگشتهاند. مارکو رویس، محمود داهود، تیلو کئرر، ریدله باکو و فلوریان ویرتس این نفرات هستند و تغییر نسبتا مطلوبی در بازیکنان آلمان مشاهده میشود.
بعد از انجام یک بازی، هنوز مشخص نیست که آیا فلیک میخواهد همان تاکتیک بایرن مونیخ را در آلمان ادامه دهد یا نه. البته به نظر میرسد در این سه بازی ابتدایی، فلیک همان تاکتیک بایرن مونیخ را پیاده کند اما به طور کلی این تاکتیک جواب نخواهد داد.
آلمان، کپی بایرن مونیخ!
پیش از حضور فلیک در آلمان، چند بار یواخیم لوو و پیش از او سرمربیان قدیمیتر، تاکتیک بایرن مونیخ را در آلمان پیاده کرده بودند. از آنجایی که بسیاری از بازیکنان اصلی یواخیم لوو در بایرن مونیخ بازی میکردند، کپیکردن تاکتیک بایرن مونیخ روی آلمان (و برعکس!) چندان سخت نبود. مانوئل نویر، نیکلاس زوله، یاشوا کیمیش، لئون گورتسکا، سرژ گنبری، جمال موسیالا، لروی سانه و توماس مولر در هر دو تیم مشترک هستند.
بازیکنان بایرن مونیخ با زیر و بم فوتبال فلیک کاملا آشنا هستند. این به آن معنا است که مانشافت مشکلی برای پیادهسازی تاکتیک ۱-۳-۲-۴ معروف فلیک ندارد. در این تاکتیک، دو دفاع مرکزی و یک بازیکن پست شش (که معمولا کیمیش است) نقش کلیدی داشته و بازیسازی را آغاز میکنند. این بازیکن پست شش به عنوان یک بازیساز عمل میکند (Deep Lying Playmaker) و جلوی دو مدافع پاسور قرار میگیرد.
بعد از نقش دو دفاع وسط و هافبک پست شش، دو دفاع کناری به خط حمله اضافه میشوند و اولین فاز مالکیت توپ را بر عهده میگیرند. دو وینگر تیم هم جلوی این دو فول بک هستند و به خاطر نفوذ فول بکها، به وسط زمین کشیده میشوند. پاسهای متنوع سبب جابجایی بازیکنان بال میشود و حمله را با تنوع زیادی پایهریزی میکند. تمام این تاکتیکها را در بایرن مونیخ فلیک بارها و بارها دیدهایم و او با این تفکر سهگانه شیرینی را به آلیانس آورده است. |
آلمان مهاجم نوک ندارد؛ تکرار مثلث بایرن مونیخ در مانشافت؟
بزرگترین علتی که در حال حاضر باعث میشود فلیک نتواند تاکتیک موفق خود را در آلمان پیاده کند، نبود یک مهاجم شش دانگ در خط حمله مانشافت است. به طور کلی ترکیب بایرن مونیخ با حضور نفراتی مثل روبرت لواندوفسکی، آلفونسو دیویس و بنجامین پاوار نسبت به ترکیب تیم ملی آلمان در برخی زمینهها بهتر عمل میکند؛ به بیان دیگر شاید دست فلیک در مونیخ بازتر از آلمان بود، هم از نظر دفاعی و هم از نظر تمامکنندگی.
آلمان فلیک در خط دفاع هنوز کیفیت بازیسازی بایرن مونیخ را ندارد و نمیتواند برابر تیمهای با پرس تهاجمی و شدید، عملکرد مطلوبی داشته باشد. به جز این، خلا یک مهاجم گلزن مثل روبرت لواندوفسکی به وضوح حس میشود. لواندوفسکی یک جواهر درخشان برای هر تیمی است و سختترین پاسها را هم به گل تبدیل میکند.
یکی از بخشهای اصلی تاکتیک فلیک در مونیخ، استفاده از مثلث درخشان مولر، گنبری و لواندوفسکی بود. لواندوفسکی در تاکتیک فلیک گاهی پشت مولر یا گنبری قرار میگرفت و حملات بایرن مونیخ را از وسط زمین دنبال میکرد. در آلمان این مشکل وجود دارد و فلیک باید یک مهاجم شش دانگ را جایگزین لواندوفسکی کند.
شاید کریم آدیمی بتواند در آینده نزدیک این خلا را پر کند. او سرعت بیشتری نسبت به لواندوفسکی دارد اما از نظر قرار گرفتن در موقعیت پشت به دروازه، قابل قیاس با روبرت لواندوفسکی بیرحم نیست!
راهحل فلیک چیست؟ شاید دفاع سه نفره
اگرچه هانسی فلیک در بایرن مونیخ با چهار دفاع بازی میکرد، ممکن است مثل سرمربی سابق آلمان به سیستم سه دفاعی هم رضایت دهد. یواخیم لوو در جام ملتهای اروپا با سیستم ۳-۴-۳ وارد زمین میشد. شاید این تاکتیک با حضور روبین گوسنس و ریدله باکو، سیستم موفقی باشد زیرا که این دو بازیکن دو وینگ بک کلاسیک محسوب میشوند.
روبین گوسنس در آتالانتا هم با این سیستم آشنایی دارد و عملکرد تهاجمی او در دیداری مثل پرتغال، به خوبی مشخص میشود. البته سیستم ۳-۴-۳ لوو سیستم موفقی نبود و فقط چشمههایی از نمایش خوب آن را شاهد بودیم. البته علت نمایش ضعیف آلمان با این سیستم لوو هم واضح بود؛ احتیاط بیش از حد و استفاده از کیمیش در سمت راست زمین. فلیک با این تاکتیک قطعا با چنین ترس و احتیاطی بازی نخواهد کرد.
در هر حال یک مسئله واضح است. به این زودیها نباید انتظار انقلاب در آلمان فلیک را داشته باشیم. او به تدریج تفکرات خود را وارد زمین خواهد کرد و به یک فرمول برنده میرسد. مدس بوترگایت یکی از افرادی است که در تغییر و تحول آلمان نقش مهمی را ایفا خواهد کرد. در خصوص این متخصص دانمارکی ضربات ایستگاهی به زودی بیشتر خواهیم نوشت.
فلیک میخواهد نقاط ضعف آلمان را خیلی زود برطرف کند. به همین خاطر افرادی مثل بوترگایت را به کادر فنی اضافه کرده و برنامههایی ویژه برای آنها دارد. فلیک فلسفه بایرن مونیخ خود را در آلمان هم پیاده خواهد کرد، البته فلسفه او لزوما با تاکتیک یکسان عملی نمیشود.
فلسفه فلیک واضح است؛ به دست آوردن مالکیت توپ با تهاجم زیاد، بازی با سرعت بالا و رسیدن فوری به نواحی هجومی زمین. احتمالا بازیهای آلمان به تدریج تهاجمیتر شوند و از روزهای پایانی یواخیم لوو در مانشافت (که سراسر احتیاط و آرامش بود!) فاصله خواهیم گرفت. فلیک قطعا قصد تخریب و از نو ساختن فوتبال آلمان را ندارد اما بدون شک تیمی جدید با استعدادهای تهاجمی جدید خواهد ساخت. |
به قلم کنستانتین اکنر برای وبسایت تیآنلاین، با کمی تغییر